یکی به من بگه اینجا چه خبره !

ساخت وبلاگ

سلام

من دوحه هستم. نصفه شبه. آی لاو یو پی ام سی.

 

جدی اینجا چه خبره؟

امروز ۲شنبه اتفاق های جالبی افتاد:

من یهو تو شرکت خودی شدم. بهم یه لپ تاپ نو و مدرن دادن. پاداش مدیریت علاوه بر عیدی رو گرفتم. ویزای چین رو گرفتم و الان تو فرودگاه دوحه منتظر پرواز بعدیمون به سمت چین هستیم. بابک هم بغل دست من نشسته. الانم دهنم باز مونده.

چرا اینجوری شد؟ و الان من باید خوشحال باشم یا ناراحت؟


پینوشت 1: من برگشتم. ممنون از پیغام هاتون.

سفر کوتاه و خسته کننده ای بود ولی من راضی و خوشحال هستم.

راستش من خیلی هم خودی نشده بودم. از صحبت ها و رفتار بابک به این نتیجه رسیدم. یه مقدار تند رفت. انتظار نداشتم بخاطر این سفر با من اینطور رفتار کنه. به جای آموزش، به جای نصیحت، منو تهدید کرد که اگه کارمو درست انجام ندم، این کار رو از من می گیره! خوب یه کم صبر کن ببین نتیجش چی میشه. این که دعوا و اوقات تلخی نداره. بعد از من بگیری، به کی می دی؟ بعد فکر می کنی من چیزی رو از دست می دم؟؟؟

فعلا تصمیمی برای عوض کردن برنامم ندارم. قرار نبود بعد از عید برم شرکت ولی ظاهرا که مجبورم.

دوست و همکارم هم از شرکت خداحافظی کرده و هفته آینده میره مونترال. براش آرزوی موفقیت دارم.

درسته که یکی از دلیل های اصلیه من برای مهاجرت، مشکلات کاری بود که همیشه داشتم، ولی تو این سفر به این نتیجه رسیدم که اگه بخوام بموم، مشکلات من همچنان ادامه داره...

اگر هم یه جورایی حل می شد، باز انگیزه های دیگه ای برای رفتن داشتم.

۷ سالگیه مبارک...
ما را در سایت ۷ سالگیه مبارک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sydney-to-montreal بازدید : 125 تاريخ : يکشنبه 31 تير 1397 ساعت: 16:20